- آبکشی کردن (مَ رَ)
سقائی. کشیدن آب از چاه و مانند آن، شستن و تطهیر شرعی تن در حمّام. تطهیر جامه پس از شستن با صابون
معنی آبکشی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- آبکشی کردن
سقائی، تطهیرلباس بعد از شستن باصابون، شستن تن وبدن در حمام. کشیدن آب از چاه و مانند آن سقایی آبکشی، شستن تن در حمام تطهیر، تطهیر جامه پس از شستن با صابون. آب کشیدن برآوردن آب از چاه و مانند آن با دلو، حمل آب از جایی بجایی، شستن جامه صابون زده با آب پاک تا اثر صابون محو شود، تطهیر شرعی نمازی کردن چیزی متنجس، نفوذکردن آب در جراحت چرک پیدا کردن زخم بسبب آلوده شدن با آب ناپاک هو کشیدن، یا آب کشیدن غذایی. خورنده را تشنگی آوردن
- آبکشی کردن
لشطف
- آبکشی کردن
Backwash, Rinse
- آبکشی کردن
reflux (d'eau), rincer
- آبکشی کردن
mtiiriko wa nyuma, kuosha
- آبکشی کردن
پانی کا الٹنا , دھونا
- آبکشی کردن
বিপরীত প্রবাহ , ধোয়া
- آبکشی کردن
역류 , 헹구다
- آبکشی کردن
geri akış, durulamak
- آبکشی کردن
逆流 , すすぐ
- آبکشی کردن
לזרום אחורה , לשטוף
- آبکشی کردن
पानी की उलटी धारा , कुल्ला करना
- آبکشی کردن
aliran balik, membilas
- آبکشی کردن
กระแสย้อนกลับ , ล้าง
- آبکشی کردن
achteruit stromen, spoelen
- آبکشی کردن
retroceso (del agua), enjuagar
- آبکشی کردن
riflusso (dell'acqua), sciacquare
- آبکشی کردن
retrocesso (da água), enxaguar
- آبکشی کردن
逆流 , 冲洗
- آبکشی کردن
cofanie się wstecz, płukać
- آبکشی کردن
зворотний потік , прополоснути
- آبکشی کردن
Rückfluss (des Wassers), abspülen
- آبکشی کردن
отлив , ополоснуть
